مدح و ولادت حضرت امام رضا علیهالسلام
اوّل سـخـن به نـام خـداونـد ذوالـکـرام نام خداست چون همه جا بهترین کلام وآنگه ز روی صدق و ارادت دهم سلام بر آسـتـان قـدس رضا، هـشتـمین امام امروز در حضور کریمش نشـسـتهایم هر یک به نیّتی به حریمش نشـستهایم این روضه کز شکفتن دلهاست باغ دل روشن ز ذرّه ذرّۀ خـاکـش چــراغ دل ای دل ز دست داده، که گیری سراغ دل! اینجاست آن که هست خریدار داغ دل ایـنـجـا مـدال مُـقـبـلـی مُـقـبـلان دهـنـد داروی زخـم سـیـنۀ صاحب دلان دهند امشب بهشت محو تماشای مشهد است قندیلهای نور به هر جای مشهد است هستی تمام، چشم به سیمای مشهد است قلب پیـمـبـران به تـمـنـای مشهد است مشهـد که جـلـوهگـاه جمال محمد است آرامــگــاه عــالِــمِ آل مــحــمــد اسـت فـردا سـپـیــده بـا دم جـبـریـل مـیدمـد محشر نگـشته، صور سرافـیل میدمد از مـشهـد الـرضا، گـل تهـلیل میدمـد خـورشـیـد بر قـبـیـلـۀ هـابـیـل میدمـد تـا کـور، چـشـم دودۀ قـابـیـلـیـان شـود رازی دگر، ز خلقت عـالم، عیان شود امشب مدینه عرش معلای دیگر است آن شهر وحی، طور تجلای دیگر است تورات نور، در کف موسای دیگر است موسای عشق را یدِ بیضای دیگر است امشب مدینه وآن همه آیـات روشـنـش بــوی رســول مـیدهـد و پــارۀ تـنـش یـاد مـدیـنه بر دل و بر جان صفا دهد خـاک مــدیـنـه، دیـدۀ دل را جـلا دهـد این شهـر، عـطر سامره و کـربلا دهد وین لالـهزار بوی حسین و رضا دهـد گـاه نـزول مـوکـب اجـلال احمد است یا عـیـد جـشـن عـالِـمِ آل مـحـمـد است قــدوسـیـان تـجـلـی تـوحـیـد بـنـگـریـد نوری که هر وصی و نبی دید بنگرید در طور جلـوهای که درخـشید بنگرید در دامن سـتـاره به خـورشـیـد بنگرید خـورشـید آسـمـان ولایت رضـا رسید در لالــهزار نـجـمـه، گـل اِنّـمـا دمـیـد این وارث یگـانـۀ موسیبنجعفر است فـرزنـد نـازدانـۀ مـوسیبنجعـفر است در هر صفت، نشانۀ موسیبنجعفر است این آفـتـاب خـانۀ مـوسیبنجعفر است روح نـبی، روان علی، بر جهـان امام امر جهان و اهل جهان در کـفش تمام آئــیـنـۀ خــداسـت جـمــال صـبـیــح او یــوسـف در آرزوی نـگــاه مــلـیـح او فرموده است حضرت صادق مدیح او پیغـمـبران نـشـسـته به پـای ضریح او تـا افـکـنـد نـگـاه عـنـایت به سـویـشان تا پُـر کـند ز کـوثـر رحـمت سبویشان این مـاه را که شـمس ضحی آفریدهاند نــــورآفــریـن آیــنــههــا آفــریــدهانــد بـابالــمــراد خـلـق خــدا آفــریــدهانـد او را بــرای کـشــور مــا آفــریـدهانـد ایران که پایگـاه ولایت به عـالَـم است در سایهسار پرچم او سبز و خُرّم است نــام رضــا صــفــای دل اولــیــا بُــوَد دسـت رضـا هـر آیـنـه دست خـدا بُوَد تنهـا نه سـایـهاش به سر مُلـک ما بُوَد عـالَـم به زیـر پـرچـم سـبـز رضا بُوَد این یک حقیقت است و کسی درک میکند کاین روضه را به اشک روان ترک میکند مـهـری که مـاه، سِیـر کـند در پـناه او ماهی که مهـر مـوج زنـد در نگـاه او «وَالشمسُ وَالقمر» خبر از روی ماه او «والـلـّیـل» سـایـهپـرور خـال سیاه او او هشتمین امام و دهم عصمت خداست نامش علی، سلالۀ موسی، لقب رضاست سبز است پرچمت که دلیل هدایت است زرد است گنبدت که به خورشید، غیرت است سرخ است خاتمت که نشان شهادت است در هر نگاه مهر تو صدها کرامت است خورشید هر سحر که ز مشرق کند طلوع با بـوسهها به گـنبد تو میکـند خـشوع ای جلـوهگـاه رأفت و ای قـبـلهگاه راز سایـند قـدسـیـان به حـریـمـت سر نیاز بـر مـلـت مـجـاهـد و ایـران سـرفـراز پیـوسـته بـاد پـرچم سبزت در اهـتزاز تا میوزد به پـرچـم سـبـز شما، نـسیم داریـم امـیـد بر کـرمـت، اَیُّهـا الکـریم در این حـرم، فـروغ خدا دیده میشود در لحظه لحظه معجزهها دیده میشود نـور اجـابت از هـمهجـا دیـده میشود آیات لطف و فیض رضا دیده میشود از فرش تا به عرش، تجلای رحمت است در انعـکـاس آیـنهها نـور رأفـت است ای آفـریده ذات تو را حق، برای خیر هم خیرخواه خلقی و هم رهنـمای خیر هم ابتـدای خـیـری و هم انتـهـای خیر دارد «مـؤید» از تو امـید دعـای خیر تـا الـتـفـات بـر پــدر و مـادرش کـنـی در آسـتـان خـویش مـقـرّبتـرش کـنی |